رسالت نشریه
اندیشهورزی، اصلاحگری، دگر پذیری
رسالت اندیشهی اصلاح
چو غنچه گر چه فرو بستگی است کار جهان
تو همچو باد بهاری گرهگشا میباش
اندیشهورزی در ساحت نظر و اصلاحگری در ساحت عمل، دو دغدغهی محوری و کانونی ماهنامهی «اندیشهی اصلاح» است.
جامعهی ایرانی با توجه به دیرینگی کمنظیر تمدنی و ذخائر چشمگیر فرهنگی، برازندهی زندگی مطلوبتر و شایستهتری است، و با اتکا به اندیشهورزی پویا و مداوم و کنشگری دردمندانه و فعال میتوان در پی ترمیم و تعمیر آسیبها و بهبود و ارتقای اوضاع برآمد.
اصلاحگری بیپشتوانهی اندیشهورزی بیراهه رفتن است و اندیشهورزی که معطوف به گرهها و معضلات واقعی نباشد، راهگشایی و ثمربخشی مطلوبی ندارد؛ «اندیشهی اصلاح» قصد دارد به موازات کوشش در جهت فهم جهان و تحلیل اندیشهها و جریانها در حدّ توان و به نحوی واقعگرایانه در پی اصلاح و ترمیم هم باشد و باور دارد که تغییر مطلوب جهان مستلزم داشتن تفسیری هر چه دقیقتر، سنجیدهتر و همهجانبهتر از ابعاد و زوایای زندگی و وجود است، از اینرو بدون کوشش در راستای درک درست و متین واقعیتهای زندگی اجتماعی و دستیابی به تفسیری استوار از جهان، اندیشهی اصلاح و تغییر، رؤیایی وهمآلود و شکننده و سرابی بیحاصل بیش نیست.
«اندیشهی اصلاح» بر این باور است که برجستهکردن و بهچشم آوردن افراطگون معضلات و فروبستگیها راهی به دهی نمیگشاید؛ بلکه آنچه دشوار و البته هنرمندانه و بایسته است ارائهی طریق و طرح راهکارهای واقعپذیر و «گرهگشایی» نسیموار است. بسترهای اجتماعی و ظرفیتهای فرهنگی قابلیت رویندگی و باروری دارند و اگر مقصود آباد کردن، شکوفایی و تعالی بخشیدن است، باید نسیمانه گرهگشایی کرد و جوانههای امید و غنچههای خلاقیت را پرستاری و باغبانی نمود و به شیوه و شمایل طوفان، عامل خرابی و آشفتگی و پریشانی نبود. از اینرو، اندیشهی اصلاح، سازندگی و بهسازی را محصول حرکتهای درازدامن و مقرون با نفسهای بلند و با روندی ملایم و تدریجی میداند و معتقد است تحولات دفعی و آنی که عمدتاً آمیخته با خشونت بوده و بیش از آنکه قرین شعور و دوراندیشی باشند، آکنده از شور و التهابهای گدازان هستند، ثمرات شایستهای به دنبال ندارند.
«اندیشهی اصلاح» در پی مچگیری، سیاهنمایی و پراکندن بدبینی و نومیدی در فضای اجتماعی نیست و قصد ندارد «فصل» کند، فاصله بیندازد و گره بر گره بیفزاید؛ بلکه میکوشد با اندیشهورزی، خردپروری و تلاش در مسیر زایندگی و پویایی فرهنگ، برای طیفها، جریانها و هویتهای مختلف، حلقهی «وصل» و مایهی دوستی و پیوند آشتی باشد و به گفتهی مولانا، عارف نامدار فرهنگ ما:
در این خاک، در این خاک، در این مزرعهی پاک
به جز عشق، به جز مهر، دگر تخم نکاریم
اندیشهی اصلاح قصد دارد به موازات بازخوانی انتقادی سنتهای فکری و فرهنگی و مواجههی نقادانه با باورهای رایج و مرسوم و گفتمانهای مسلط، نسبت به حفظ انسجام و وفاق اجتماعی اهتمام ورزد و موهبت آرامش و امنیت اجتماعی را قربانی جهتگیریهای رادیکال و شالودهشکن نسازد؛ و در عین حال، به بهانهی حفظ نظم و همگرایی، پویایی فکری و نقّادی سازنده را به یکسو ننهد و خود را از «طرح نو در انداختن» و به استقبال هواهای تازه و چشماندازهای نو رفتن غافل نکند. روشن است که گام برداشتن در مرزها و حفظ اعتدال و میانهروی و نظرداشت واقعیتها و ظرفیتها تا چه اندازه دشوار و در عین حال، مطلوب و ستودنی است.
اندیشهی اصلاح مخالف محو تمایزهای فرهنگی و سرپوش نهادن بر هویتهای گوناگون و لاپوشی واقعیتهای لایهلایه و متکثر زندگی اجتماعی است و معرفی و بازشناسی فرهنگی و بازنُمایی مستمر تنوعهای موجود را موجب ژرفا یافتن و ارتقای فرهنگ میداند. انسجام و همگرایی اجتماعی مطلوب از معبر حرمت نهادن به تفاوتهای فرهنگی و درک همدلانهی تمایزهای یکدیگر به دست میآید و در غیر اینصورت، نظم و وفاقی شکننده و عاری از پویایی و زایش خواهد بود. تنها رویکرد پرخطر و آسیبزایی که لازم است آبشخورهای فکری و فرهنگی آن را شناسایی کرده و از میان برداشت، رویکرد طردآمیز، یکسونگر، انحصارگرا و خشونتآلود است که به جای اعتراف به «دیگری» و کوشش در جهت درک همدلانهی تمایزها، در پی نفی و حذف جبرآمیز نگرشهای رقیب و فرهنگهای متمایز است.
همپذیری و پذیرش حقّ بر متفاوت بودن، شرط ناگزیر یک جامعهی مدنی و فرهیخته است و انسجام و یکپارچگی اصیل، مستلزم پذیرش همدلانهی تفاوتهاست. در میانهی واقعیت گریزناپذیر تکثر فرهنگی موجود، به جای ستیزه با واقعیت و انکار آن، به پیشباز و استقبال تنوعها برویم. مصائب و فجایعی که دگرناپذیری و همستیزی به همراه داشته، باید آنقدر درسآموز باشد که به اهمیت و ضرورت این فرهنگ پی ببریم:
«من با آنچه میگویی مخالفم
اما تا پای جان ایستادهام
تا آزادانه حرفت را بزنی!»